سلام.میخوام جملات و دیالوگ هایی و بنویسم ک حاصل چندین سال کتاب خوندن و فیلم دیدنمه.در این بخش حتی دیالوگهایی ک در سن ۱۰ سالگی هم برام جالب بودو مینویسم.پس نگین این بود حاصل فیلم دیدن و کتاب خوندنت؟سعی میکنم این پیج و هر روز آپدیت کنم.حقیقتش میدونم خیلی یا شاید هم نه خیلی کار بدی ک اسم نویسنده ها یا شخصیت های این دیالوگها و نمی نویسم ولی حقیقتا" این کار از حوصله من خارج.فقط اگر جمله ای نظرتونو جلب کرد که خواستین راجع بهش بدونین خبرم کنین."از اونجایی که این جملات فقط و فقط حاصل مطالعه و فیلم دیدنمه و کپی پیس از هیچ سایتی نی لطفا" بدون اجازه از مطالبم استفاده نکنین"

- فراموش نکنیم همه ی مردم آن کس را که دوست دارند می کشند، بعضی ها محبوب خود را با نگاهی ستمگرانه می کشند و برخی با سخنان چاپلوسانه. مرد پست با بوسه می کشد و مرد دلیر با شمشیر. اما همه در خیانت شریک اند، زیرا همه آن کس را که دوست دارند می کشند

 

- به صحرا شدم.عشق باریده بود و زمین تر شده بود.و چنان که پای مرد به گل زار (گل را با کسره بخون) فروشود،پای من به عشق فرو شد.

 

- دوست داشتن چه قدرتی داره!کسی که دوستش داری تو را عریان در سرما رها کند و تو اصلا" سرما نخوری تا اون متوجه حال بدت نشه.سخته بخاطر کسی که دوسش داری دردی که توقلبت داری و احساس نکنی که یه وقت ناراحت نشه.

 

- ای دوست، به شرفم سوگند، نه شیطانی است و نه دوزخی... روانت از تن‌ات نیز زودتر خواهد مرد، پس دیگر از هیچ‌چیز نترس

 

- گریستن تنها کار یک نا توان است،و من سخت ناتوانم.....

 

- چرا نمی‌شود دردی را شست آویزان کرد به بند (مکث کوتاه) تا که شاید رام شود...

 

- از خدا طوری بترسید که نیازی به عذرخواهی نداشته باشید

 

- خاطره‌ای داریم؟ چه خاطره‌ای؟ هیچ! خاطره وجود نداره. اون هم یه دروغه. دروغی که هدفش طولانی‌تر کردن زندگی‌یه

 

- زن (مرد) پاک را زندگی و زمان تنها نمی گذارد.زندگیش از او دفاع می کند،زمان تبرئه اش می کند،پلیدان هرگز پاکدامنی را نمی توانند آلود،هرچند سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده باشند

 

  - راستش اینه که آدم هیچ وقت نمی دونه چی می خواد. آدم فکر می کنه یه جور آدم مشخصو می خواد و بعد یکیو می بینه که هیچی از چیزهایی که می خواسته رو نداره و بدون هیچ دلیلی عاشقش می شه!

 

- فکر می کردم اگه دو نفر همیشه به هم راست بگن ، یعنی عین حقیقت رو بگن ، باید خیلی صمیمی باشن ...


ولی الان می بینم که برای حفظ صمیمیت انگار مجبوری بعضی جاها دروغ هم بگی !

 

 - فضیلت اینه،که جایگاه خودتو بخاطر ایمانت به خطر بندازی(خدا درکتاب قران)

 

- کودکان از تیرگی عبوس معبد بیرون می روند تا خاک بازی کنند،خداوند بازی آن ها را تماشا می کند و روحانی درون معبد را از یاد می برد.

 

- بعضی وقتا یه اتفاقایی،تو زندگیت میافته که باعث میشه دیگه اون آدم احمق سابق نباشی و این خیلی خوبه

 

 - مارلون براندو ( پاول) : " Fucking God "

 

لطفا" برای دیدن بقیه به ادامه مطلب مراجعه کنید٪